برای داستان‌نویسی، داستان بخونید نه آموزش داستان‌نویسی!

داستان کوتاه‌های آنتوان چخوف داستان نویسی

معمولا توی داستا‌ن‌های کوتاه فضاسازی سخت میشه. بیشتر نویسنده‌ها می‌خوان برن سراغ شخصیت‌ها و سوژه‌ی اصلی داستان. بعضی‌ وقت‌ها هم برعکس میشه، پرداختن به فضا و محیط ممکنه باعث بشه که شخصیت و قصه‌ای درست شکل نگیره.

توی اکثر داستان‌های کوتاه چخوف، تعادل خوبی از فضاسازی و پرداخت شخصیت و داستان وجود داره. هم توی چند جمله با فضا و شرایطی که داره آشنا میشیم، هم شخصیت‌ها به‌مرور معرفی می‌شن. حتی تا آخرین لحظات یه داستان هم، فضاسازی محیط خیلی پررنگه و فکر کنم یکی از ویژگی‌‌های نوشته‌های چخوف باشه.

اینکه توی یه داستان کوتاه، یک دفعه از وسط یه ماجرایی، وارد داستان بشیم و هم هم‌ذات‌پنداری نسبت به شخصیت و هم حس واقعی نسبت به محیط پیدا کنیم، جذابیت اصلی داستان‌های کوتاه چخوف برای من بوده. به این شکل که یهویی ممکنه بخوام از فضای شخصی و کاری خودم جدا بشم و برم یه سری توی یه قصه بزنم بیام!

داستان‌های چخوف رو علاوه بر علاقه‌مندی به داستان و روایت، برای یاد گرفتن می‌خونم. چند وقتی هست که خیلی دنبال آموزش مستقیم نیستم. دیگه‌ عجله‌ای انگار ندارم که چیزی رو سریع یاد بگیرم. با خواندن داستان، داستان‌نویسی یاد بگیرید، نه خواندن آموزش داستان‌نویسی. من خیلی روی این قضیه الان تاکید دارم چون تاثیر بهتری برای خود من داشته و فکر می‌کنم می‌تونه برای همه‌ی کسایی که به داستان علاقه دارن هم مفید باشه.

درمورد خود داستان‌های چخوف هم حتما دوست دارم بنویسم (و البته یکی هم نوشتم تو وبلاگم)، ولی الان می‌خواستم کتاب داستان‌ کوتاه‌های چخوف رو هم به‌عنوان یه مجموعه داستان جذاب و هم به‌عنوان یک کتاب آموزشی برای داستان نوشتن معرفی کنم. دوست داشتید بخونید و لذت‌ ببرید.

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها