چرا کودا بی‌نظیره؟ | یادداشتی بر فیلم CODA 2021

فیلم کودا CODA

من تقریبا از ۲۰۱۷ دیگه علاقه‌م رو به سینمای روز از دست دادم و به‌ندرت فیلم جدید نگاه کردم. از سالی شاید حدود ۴۰ ۵۰ فیلم (جدید) این اواخر به سالی ۱ یا نهایت ۲ فیلم (جدید) رسیدم.

یه بار نوشته بودم تا وقتی فیلم تکراری خوب هست چرا آدم فیلم جدید ریسکی ببینه! (بیشتر منظورم اینجا فیلم‌ کلاسیک بود) ولی چند روز پیش ریسک کردم و کودا رو دیدم. به‌معنای واقعی «لذت» بردم. یه ویژگی خیلی ساده که دوست دارم همین اول بهش اشاره کنم اینه که داستان فیلم خیلی سریع پیش میره، سکانس اضافی نداره و آدم رو همراه می‌کنه. این حداقل انتظاریه که میشه از یه فیلم داشت.

فیلم‌ و سریال‌های جدید نویسنده‌های خیلی پررویی دارن! اعتماد به‌نفس بی‌خودی دارن و انتظار دارن مخاطب بشینه کل فیلم و سریالشون رو ببینه بدون اینکه بهش انگیزه و دلیلی بدن. ولی کودا چارچوب خیلی درستی داره. سریع شخصیت‌ها رو معرفی می‌کنه، فضا رو نشون میده و خیلی هوشمندانه برای گره‌های داستان کدگذاری می‌کنه. یعنی وقتی فیلم تموم شد برگردید به عقب می‌بینید که برای تک‌تک چیزهایی که توی فیلم دیدید کارگردان/نویسنده برنامه‌ داشته. یه چیزی به تو نشون میده تا یه چیزی رو بعد باور کنی. و این کار رو فقط با یکی دو سکانس انجام نمیده. موضوعات مختلف رو همراه با هم پیش میبره و من وقتی فیلم تموم شد کاملا حس کردم این فیلم چقدر همه‌چیزش درست بود.

چرا میگم بی‌نظیر، به خاطر اینکه ما معمولا توی فیلم‌ها طرف شخصیت اصلی هستم. یعنی فیلم‌ها طوری ساخته میشن که ما با شخصیت اصلی فیلم احساس نزدیکی کنیم، بهش علاقه‌مند بشیم و دوست داشته باشیم که کاری که می‌خواد رو انجام بده.

اما کودا همزمان به نظر من، سه تا شخصیت اصلی داره. و این بی‌نظیره! شخیصت اول روبی راسی هست. شخصیت دوم خانواده‌ی روبی راسی (پدر و مادر و برادرش) و شخصیت سوم، خانواده‌ی راسی! (همه‌ با هم).

ابتدای فیلم ما با روبی هستیم و من یه ذره شک کردم که ا نکنه مثل این فیلم تینیجری‌های مسخره‌س! اما بدجوری نگاهم عوض شد. از جایی که گره اصلی داستان مشخص میشه و میخوایم ببینیم که حالا روبی میخواد چیکار کنه، آیا میخواد پیش خانواده باشه و با اونا کار کنه یا بره دنبال راه خودش، کم‌کم شخصیت دوم فیلم (پدر و مادر و بردار روبی) خودش رو نشون میده. و توی سالن اجرای روبی در یک سوم انتهایی فیلم، دوربین قشنگ از زاویه‌ی -شخصیت دوم فیلم- خانواده‌ی روبی به داستان نگاه می‌کنه. یک دفعه انگار اونا شخصیت اصلی میشن و ما با اوناییم. و باز هم میگم این یک‌دفعه اتفاق نمیوفته. توی تک تک دیالوگ‌های روبی با خانواده هم میشه کم‌کم ردپای همذات‌پنداری ما با خانواده رو دید. یعنی فضا رو آماده میکنه برای باور کردن خانواده‌ی روبی به عنوان یه شخصیت اصلی. که حالا ما طرف اونم هستیم!

ما انگار هم دوست داریم روبی بره دنبال خوانندگی هم دوست داریم پیش خانواده بمونه و به اونا کمک کنه! چرا چون ما با دو شخصیت اصلی فیلم هستیم. هم با روبیم هم با خانواده‌ی اون. توی اجرای دونفره‌ی روبی با مایلز، نقطه‌ی اوج فوق‌العاده‌ای رو میبینم. نقطه‌ی اوجی که هیچ صدایی نداره!

فیلم کودا CODA

خانواده‌ی روبی ناشنوا هستن و ما هم با اونا ناشنوا میشیم. بدون شنیدن صدای روبی، ازش خوشمون میاد. از خوندنش لذت می‌بریم! چرت و پرت نمیگم. با زبان سینما ما به روبی افتخار می‌کنیم مثل پدر و مادرش! من عاشق اینم که توی فیلم‌ها با دوربین قصه روایت بشه. اگر فیلم‌ساز بلد باشه می‌تونه بدون یک خط دیالوگ با حرکت دوربینش داستان رو پیش ببره. ارجاع میدم به سکانس افتتاحیه‌ی فوق‌العاده‌ی ۲۰۰۱: ادیسه فضایی کوبریک. نیم ساعت کسی حرف نمیزنه ولی داستان روایت میشه. برای اون سکانسی که دوربین از POV خانواده‌ی روبی تصویر میگیره و با سکوت، چهر‌ه‌ی بقیه‌ی افراد توی سالن رو می‌بینیم، مثل خارجیا فقط می‌تونم بگم Just WOW!

بعد از اجرا، سکانس دونفره‌ی روبی و پدرش و اجرای دوباره‌ی آهنگ برای اون که هیچ! یه Just WOW دیگه واقعا! اصلا اگر همونجا فیلم تموم میشد، میومدم همین حرف‌ها رو میزدم و ازش تعریف می‌کردم. اینقدر که تا همینجا هم همه‌چی عالی پیش رفت.

حالا از بعد از این سکانس و زمانی که روز میشه، شخصیت سوم میاد وسط! خانواده‌ی راسی شامل پدر و مادر و بردار روبی و خود روبی. من تا اینجا گفتم انگار دوتا شخصیت اصلی داره این و ما با دوتای اونا هستیم و این فوق‌العاده‌س، حالا از اینجا به بعد شخصیت سوم میاد وسط به نظرم من که این فیلم رو بی‌نظیر می‌کنه.

فیلم کودا CODA

«خانواده» تصمیم میگیره که روبی به اجرای نهایی برای کالج بره تا تست بده. «خانواده» میره توی سالن با حضورش به روبی انرژی میده که اجرای خوبی داشته باشه. روبی یه تکه پازل میشه که تنهایی نمیتونه دیده بشه، وقتی بقیه‌ی تکه‌ها میان توی سالن و با اونا ارتباط برقرار می‌کنه، روبی هم می‌تونه خودش رو نشون بده. و باز هم «خانواده» در سکانس فوق‌العاده پایانی یک‌جا گرد هم میان و یکی میشن. اون صحنه‌ای که ما هر چهار عضو خانواده رو تو بغل هم می‌بینیم، شخصیت سوم و نهایی فیلم خودش رو نشون میده و می‌فهمیم که اصلا فیلم‌ساز می‌خواسته این شخصیت رو بسازه!

نه روبی شخصیت اصلیه نه خانواده‌ی روبی! «خانواده‌ی راسی» شخصیت اصلی فیلمه. این خانواده در طول فیلم ساخته میشه و ما باورش می‌کنیم و دوسش داریم. و اینو آخر فیلم توی بخش‌های پایانی از اجرای نهایی برای تست می‌فهمیم. و باز هم اشاره می‌کنم که همه‌ی اینا مرحله‌ به مرحله توی در طول زمان فیلم ساخته میشه و باورپذیر میشه.

به نظرم کودا (CODA) سه شخصیت اصلی داره. روبی، پدر و مادر و برادر روبی و خانواده‌ی راسی -شامل همه‌ی اونا- که توی فیلم به مرور با تک تک اینا آشنا میشیم و آخر می‌فهمیم که شخصیت اصلی خانواده‌ی راسی بوده و چقدر قشنگ کارگردان این شخصیت رو برای ما می‌سازه. ما در ابتدای فیلم با روبی هستیم، بعد با خانواده‌ی اون هم هستیم! هر دو برای ما ارزش داره و در نهایت اینا یکی میشن و با سکانس پایانی بغل کردن، به شکل تصویری هم این یکی شدن رو میبینیم و از این روند و از این داستان جذاب لذت می‌بریم. کودا بی‌نظیره!

 

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها