رمان یا فیلم | قدرت اثرگذاری کدام بیشتر است؟

رمان یا فیلم کدام یک اثرگذارتر است؟

بعد از نوشتن یادداشت چرا به داستان و داستان نوشتن علاقه دارم؟ دیدگاه‌هایی دریافت کردم در خصوص مقایسه‌ای که بین داستان در رمان و فیلم داشتم. قبلا با یکی از دوستانم هم در این خصوص گفتگو کرده بودم و نظرات متفاوتی داشتیم. هم در یادداشت وبلاگ هم در گفتگو با دوستم، در مورد اثرگذاری گفتم. اینکه اثرگذاری رمان از فیلم بیشتره. الان میخوام توی این یادداشت اون رو بیشتر باز کنم و توضیح بدم. امیدوارم که مفید باشه.

خیلی خوشحال میشم که شما هم نظرتون رو در خصوص اثرگذاری فیلم و رمان بفرستید. مشتاقانه منتظر خوندن نظرات (مخصوصا مخالف) یادداشتم هستم تا بتونم نظراتم رو کامل‌تر از قبل کنم.

نکته ۱) رمان هر رمانی، فیلم هر فیلمی؟

نکته‌ای که شاید بدیهی باشه ولی لازمه که بهش همین اول کار اشاره کنم اینه که باید حواسمون باشه که قرار نیست هر رمانی رو با هر فیلمی مقایسه کنیم.

مثلا اگر آخر این یادداشت من اینطور نتیجه‌گیری کردم که فیلم اثرگذارتر از رمان هست، دلیل نمیشه «همه‌ی فیلم‌ها» از «همه‌ی رمان‌ها» اثرگذارتر باشن یا برعکس.

برای مقایسه کردن باید توی یه سطح برابر به فیلم و رمان اشاره کرد. برای مثال یه فیلم خوب از یه کارگردان خوب رو باید با یه رمان خوب از یه نویسنده‌ خوب بررسی کرد. پس همه‌چیز رو توی یه سطح برابر باید ببینیم. و نتیجه کلی هر چی شد نمیشه اون رو به همه اثرها تعمیم داد.

یه نکته جانبی توی همین نکته هم بگم که بعد از رمان و فیلم به صورت پیش‌فرض یه کلمه «بلند» قرار بدید. طبیعتا باید رمان‌های بلند رو با فیلم‌های بلند مقایسه کنیم.

نکته ۲) کاری به اقتباس نداریم!

در مقایسه اثرگذاری فیلم و رمان نکته‌ی دیگه مربوط به اقتباس میشه.

منظور از اثرگذاری این نیست که مثلا فیلم هری‌پاتر بهتر و اثرگذارتره یا رمانش!

به‌ندرت پیش میاد که یه اثری در یک فرم جدید بتونه مثل فرم قبلیش اثرگذار و موفق باشه و طرفدارها اون رو دوست داشته باشن. با اینکه ایده بسیاری از فیلم‌ها از روی رمان‌ها الهام گرفته شده ولی اینجا کاری به نسخه‌های سینمایی رمان‌ها نداریم.

رمان جزییات بیشتری نسبت به فیلم داره؟

رمان یا فیلم

احتمالا تصویر بالا رو توی شبکه‌های اجتماعی مختلف دیدید.

این عکس داره فقط مساحت کتاب و دیسک رو نشون میده و در خصوص مساحت کتاب و دیسک کاملا درست میگه!

توی رمان، سازنده (خالق)/نویسنده فضای بیشتری نسبت به فیلم برای قصه‌گویی داره. هم خط داستانی میتونه پیچیده‌تر و متنوع‌تر باشه. هم شخصیت‌ها و هم جزییات اونا میتونن بیشتر باشن. و…

توی فیلم سازنده (خالق)/کارگردان می‌تونه با استفاده از تکنیک‌های تصویری و تدوین (تدوین موازی) حتی پیشروی داستان چند شخصیت رو همزمان به‌ما نشون بده. یا با کات زدن روی سوژه‌های مختلف حس‌های مختلفی رو به بیننده انتقال بده. و…

توی رمان نویسنده برای ساختن یه فضا و موقعیت فقط با متن طرف هست و باید با کلمات اون فضا رو بسازه. اما توی فیلم، در یک سکانس میشه با حرکت دوربین و میزانسن، خیلی خوب فضا رو ساخت و نشون داد. یک نما فیلم می‌تونه اندازه دو صفحه توضیح داشته باشه. یعنی اگر نویسنده قرار بود همه اون چیزی که مثلا ما توی ۵ ثانیه‌ی یک فیلم ببینیم رو توی متن بگه باید خیلی خیلی بیشتر از ۵ ثانیه از ما زمان می‌گرفت.

پس به‌نظرم نمیشه بگیم که جزییات رمان بیشتر از فیلم هست. چون اصلا مبنای ما برای این مقایسه درست نیست. نوع پرداخت داستان، شخصیت‌ها و موقعیت توی رمان و فیلم کاملا متفاوت هستن و تعداد صفحات یک رمان یا مدت‌زمان یک فیلم نمی‌تونه دلیل این باشه که مثلا بگیم رمان جزییات بیشتری نسبت به فیلم داره. (اگر کسی بخواد اینطوری مقایسه کنه درواقع باید تعداد صفحات رمان رو با فیلم‌نامه‌ی یک فیلم مقایسه کنه)

جمع‌بندی: پس چون نوع پرداخت داستان و جزییات اون در قالب رمان -کلمه و متن- و فیلم -تصویر و صدا- یکی نیست. بر اساس تعداد صفحات یک کتاب رمان یا مدت‌زمان یک فیلم نمیشه گفت یکی جزییات کامل‌تری نسبت به اون یکی داره.

رمان شخصیت پردازی بهتری نسبت به فیلم دارد؟

هر چه شخصیت‌ها در یک رمان و فیلم بیشتر باشند طبیعتا فرصت کافی برای شخصیت‌ پردازی همه آن‌ها وجود ندارد و مشخصا شخصیت‌های محوری داستان هستند که اهمیت دارند.

بیان جزییات در رمان و نمایش جزییات در فیلم رو تقریبا مساوی با هم درنظر گرفتیم. اما شخصیت‌‌پردازی موردی هست که شاید بشه اون رو توی رمان جز ملزومات داستان دونست.

شخصیت‌پردازی اهمیت زیادی توی قصه داره به‌طوری که کاملا عمل یک شخصیت می‌تونه متفاوت برداشت بشه. اگر شخصیت‌پردازی نبود برای توضیح رمان‌ها مثلا می‌گفتیم داستان یه قاتله..

اما شخصیت پردازی و نشون دادن حالات و واکنش‌های اون نسبت به محیط هست که باعث میشه در توصیف رمان «جنایت و مکافات» بگیم داستان راسکولنیکوف هست نه داستان یه قاتل!

توی خیلی از رمان‌ها ما با یه سیر تحول شخصیت طرف هستیم. شخصیتی که به‌واسطه‌ی کاری تغییر می‌کنه. به چیزی که اول داستان نمی‌دونسته در آخر می‌رسه. این تحول شخصیت و پرداختن به شخصیت تبدیل به یکی از عناصر اصلی رمان میشه. و رمان‌های خوب شخصیت‌پردازی‌های خوبی دارن.

پس نکته‌ای که میخوام بهش اشاره کنم اینه که توی رمان شخصیت‌پردازی بسیار اهمیت داره و میتونه عامل خوب یا بد بودن یک رمان باشه. و فکر می‌کنم نویسنده توی رمان فرصت بیشتری برای پرداخت شخصیت و معرفی اون داره. اونم مرحله‌به‌مرحله در یک سیر تکاملی.

توی فیلم دیگه در یک نما نمی‌تونیم بگیم که جزییات شخصیت‌پردازی بیشتره از یک صفحه رمانه. شخصیت‌پردازی یک‌باره اتفاق نمی‌افته و شخصیت در واقع در پایان داستان ساخته میشه. نظر من این هست که در فیلم شخصیت اصلا اولیت نیست. و فیلم‌ها بیشتر از شخصیت به کاری که اون شخصیت میکنه می‌پردازن.

اون شکلی که ما در کتاب با واکنش‌های شخصیت نسبت به محیط، حال روحی و گفتگوهای درونیش طرف هستیم در فیلم به‌خوبی نمایش داده نمیشه و حتی ممکنه سبک فیلم رو خراب کنه. گفتگوهای درونی شخصیت با خودش توی فیلم می‌تونه بعضی‌ جاها خنده‌دار به‌نظر برسه. ما کمتر توی فیلم تنهایی شخصیت‌ها رو می‌بینیم جایی که فکر می‌کنم شخصیت آدم‌ها ساخته میشه! فیلم شخصیت‌پردازی رو توی دیالوگ و گفتگو با بقیه آدم‌ها میاره و اثرش نسبت به متن و کنجارهای شخصیت با خودش کمتر میشه.

جمع‌بندی: فکر می‌کنم شخصیت‌پردازی در فیلم الویت اول نیست و به سوژه‌ و کاری که شخصیت به‌دنبالش هست بیشتر پرداخته میشه. برعکس در رمان ما خیلی خوب شخصیت‌ها را می‌شناسیم و نویسنده فرصت بیشتری برای معرفی اونا به‌ ما داره. پس از نظر شخصیت‌پردازی رمان بهتر از فیلم عمل می‌کنه.

فیلم تاثیرگذارتر / اثرگذارتر از رمان است؟

تاثیرگذاری فیلم بیشتر است یا رمان

اول بیاید کلمه تاثیرگذار و اثرگذار رو بررسی کنیم.

منظور از تاثیرگذاری چیه؟ روی چه سنی؟ روی چه گروهی از آدم‌ها؟ اثر از چه‌لحاظ؟ و اثر برای چه‌مدت؟

چیزی که من از کسانی که میگن فیلم تاثیرگذارتر از رمان هست فهمیدم اینه که تاثیر احساسی منظورشون هست. خیلی واضح و مشخص میشه گفت درسته و فیلم از لحاظ احساسی کاملا تاثیرگذار از رمان است.

اگر هم رمان‌خوان و هم فیلم‌بین باشید، بپرسم اسم فیلم‌هایی که باهاشون گریه کردید/ یا خیلی خندید رو بگید راحت می‌تونید اونا رو نام ببرید ولی برای رمان باید خیلی فکر کنید شاید هم اصلا براتون با رمان این احساس‌ها پیش نیومده باشه.

صدا و تصویر باهم قدرت خیلی زیادی برای اثرگذاری از لحاظ احساسی دارن و خیلی خیلی راحت‌تر از رمان می‌تونن مخاطب رو بخندونن یا باعث بشن اشک بریزن یا گریه کنن.

اما تاثیرگذاری احساسی می‌تونه عامل برتری فیلم نسبت به رمان باشه؟

جوابش رو اینطور میخوام بدم که تاثیرگذاری احساسی حتی عامل برتری یک فیلم نسبت به یک فیلم دیگه هم نیست. به‌شخصه فیلمی دیدم که تا چهل دقیقه بعد از اتمام فیلم «گریه» می‌کردم ولی این فیلم شاید جز ۵۰ فیلم برتر از نظر من هم نباشه.

پس به صورت کلی درسته که فیلم از لحاظ احساسی اثرگذارتر از رمان است. اما برای چه مدت؟

این نکته‌ی خیلی مهمی هست. به خاطر تصویر و صدا تاثیرگذاری فیلم بیشتر هست ولی اتفاقا برای مدت کوتاهی. یعنی در لحظه می‌تونه باعث واکنش خاصی توی ما بشه ولی به مرور ممکنه این واکنش کم بشه و بعد هم دیگه اثری ازش نمونه.

برعکس این رو من در رمان می‌بینم. اینکه شاید در لحظه خیلی کم پیش بیاد که آدم احساسی بشه ولی به دلیل اینکه ما در یک بازه زمانی طولانی‌تری نسبت به فیلم با شخصیت‌ داستان همراه میشیم و همون‌طور که گفتم شخصیت‌پردازی در رمان در اولیت هست، احساس نزدیکی به اون می‌کنیم، همراه اون میشیم و با اون تجربه کسب می‌کنیم!

حس و احساس در رمان و فیلم

این بخش رو میخوام مستقیما به گفته‌های مسعود فراستی (منتقد) اشاره کنم. در گفتگویی شنیدم که در خصوص حس و احساس صحبت می‌کرد و در اصل تفاوتی که بین کلمه‌ی Sense و Feeling هست. اونا رو تبدیل به دو کلمه دیگه کرد و گفت: احساس عام اون چیزیه که همه باهاش آشناییم مثل غم و شادی که در لحظه میاد و بعد در زمان اثرش رو از دست میده. این چیزی هست که در فیلم و سینما شاهدش هستیم. ولی در مقابلش حس متعین رو قرار داد که این ذره ذره، لایه لایه روی ما می‌شینه و رسوب می‌کنه. این چیزی هست که می‌گفت از رمان میشه گرفت.

تجربه زیست شخصیت داستان در رمان میتونه بر اثر این همراهی طولانی و شخصیت‌پردازی (که اشاره کردم) تبدیل به تجربه زیست ما بشه.

من تا حد زیادی با این حرف موافق هستم. به همین خاطر هست که می‌گن در رمان ما می‌تونیم تجربه‌های مختلف رو به دست بیاریم. ما یکبار زندگی می‌کنیم و در رمان میشه ده‌ها و صد‌ها مدل زندگی دیگه رو هم تجربه کرد.

در واقع به‌نظرم رمان پتانسیل بیشتری برای غرق شدن توی داستان، همراهی شخصیت و بدست آوردن تجربه داره. رمانی که مدت زمان خیلی بیشتری از یه فیلم می‌تونه همراه ما باشه.

 

جمع‌بندی آخر: به‌عنوان یه علاقه‌مند هم به رمان و هم فیلم، فکر می‌کنم رمان بستر مناسب‌تری برای قصه‌گویی و منتقل کردن تجربه به مخاطب هست و از فیلم (در نهایت و به‌صورت کلی) اثرگذارتر است.

نظر شما چیه؟ خیلی خوشحال میشم نظرتون رو درباره‌ی موضوعاتی که مطرح کردم بدونم. اینکه موافق هستید یا مخالف. اینکه شما هم دلیلی دارید که به‌ذهن من نرسیده و بهش اشاره نکردم؟

ممنون از اینکه تا به‌انتها این یادداشت رو مطالعه کردید.

اشتراک در
اطلاع از
guest

6 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهروز کیان تاج
3 سال قبل

من همچنان بر این عقیده هستم که تاثیر فیلم بیشتره!
تاثیر به این معنی که بیننده تک تک اتفاقات رو بدون تصویر سازی درک میکنه و شاید با تجربیات زندگیش مقایسه کنه،اما رمان اینطور نیست.
اما از طرفی هم با شما موافقم،احساسات نقش مهمی در تاثیر گذاری اثر داره.

آیدا
آیدا
3 سال قبل

من با اینکه رمان و بازی رو باهم مقایسه کردی، موافق نیستم. کتاب رو هم یکی دیگه رویاپردازی کرده و نوشته و بنظرم خواننده اونقدر تو جلو بردن داستان نقشی نداره. همون طور که فیلم واسه جلو رفتن به بیننده نیاز داره.

معصومه
معصومه
3 سال قبل

به نظرم فیلم جذاب تر و تاثیرگذار تر از رمانه! من خیلی از رمان ها رو با شخصیت های فیلم هاشون و فضای فیلم ها به یاد میارم. مثلا شرلوک هلمز رو با کتاباش مقایسه کنین! به نظرم سریال و فیلمش خیلی جذابیت بیشتری داره.
ولی نهایتا فکر میکنم هم رمان رو باید خوند و هم فیلمش رو دید.