شروع شد؛ من رضا توکلی‌ هستم

شروع شد؛ من رضا توکلی‌ هستم

من رضا توکلی‌ هستم

و این دومین تجربه وبلاگ‌نویسی منه. اولین بار مربوط به سال ۱۳۹۰ میشه، وقتی که هنوز ۱۳ سالم نشده بود. از چند سال قبل‌تر -هشت‌‌ نه سالگی- همیشه می‌خواستم توی اینترنت یه سایتی به اسم خودم داشته باشم. اون موقع نمی‌دونستم اسمش درواقع دومین هست. می‌گفتم می‌خوام سایت رضا توکلی دات‌کام رو داشته باشم و از اینکه وقتی سرچ می‌کردم اسمم رو و اون بازیگره میومد تو نتایج ناراضی بودم 😊

سال‌ها بعد وقتی فهمیدم که باید دامنه رو جستجو کنم و اون رو ثبت کنم، همیشه دامنه‌ای که می‌خواستم در دسترس نبود و یکی ثبت‌ش کرده بود. (طبق اطلاعات Archive.org، از ۲۰۰۹ دامنه ثبت شده بوده) حتی یه بار ناامید شدم و یه دامنه دیگه به اسم RTavakoli.com ثبت کردم. ولی خب بالاخره توی سال ۹۷ بعد از بارها چک کردن، دامنه‌‌ی دات‌کام اسم من آزاد شد و سریع اون رو ثبت کردم و الان در تابستون ۹۹ می‌خوام تجربه وبلاگ‌نویسی متفاوتی رو باهاش شروع کنم.

این اولین مطلبی هست که دارم می‌نویسم و هنوز نمی‌دونم باید مطالب چطور باشن. هم می‌خوام جدی باشن هم خیلی ساده و خودمونی. بالاخره همینطور می‌نویسم و میرم جلو، در نهایت به یه سبکی میرسه.

این خیلی مهمه. هیچ ادعایی ندارم و واقعا دوست دارم تمرین کنم.

تمرین می‌کنم و می‌نویسم تا یه سال دیگه دو سال دیگه -شایدم بیشتر- اون موقع یه وبلاگ خوبی بتونم داشته باشم.

وقتی که دارم این مطلب رو می‌نویسم هنوز ۲۲ سالم نشده و خیلی دوست دارم که یه روزی بتونم نویسنده باشم. نویسنده‌ای که می‌تونه قصه‌ها و داستان‌های خوبی رو خلق کنه. من معتقدم که قهرمان‌ها، شخصیت‌ها و داستان‌های زیادی توی مغز ماست و هر کس با تمرین و مطالعه می‌تونه اونا رو به به بقیه معرفی کنه. یا خیلی جذاب‌تر بخوام بگم: اونا رو به دنیا اضافه کنه!

من الان هم نویسنده هستم ولی نه نویسنده به‌معنای داستان‌گو. مقاله در حوزه‌ی دیجیتال مارکتینگ می‌نویسم. در واقع کار من این هست. از تابستون ۹۷ مشغول کار روی سایت فوربو هستم. سایتی که هدفش اینه که تبدیل به یک منبع در حوزه‌ی آموزش دیجیتال مارکتینگ باشه.

اما جدا از کار داستان هم نوشتم. طبیعتا داستان کوتاه. چندین داستان کوتاه برای خودم که هر چقدر زمان می‌گذره به این می‌رسم که چقدر کیفیتشون پایین بوده! ولی مشکلی نیست. اینا تمرینه و اگر این چیزا رو ننویسم و بهشون فکر نکنم، هیچ وقت نمی‌تونم ده سال بیست سال بعد به اون جایگاهی که توی ذهنمه -در داستان‌گویی و نویسندگی- برسم.

من برنامه‌هام خیلی بلندمدته و دقیقا از ۱۸ سالگی دارم خودم رو براشون آماده می‌کنم. منظورم این نیست که از ۱۸ سالگی یک سری هدف مشخص کردم و داریم به سمتشون میرم، ولی از اون موقع برنامه‌ریزی‌های من برای آینده شروع شد. از اون موقع فهمیدم که چیزی تا به ۹۸ و ۹۹ نرسه، ۱۰۰ نمیشه. و اون چیزی که ۱۰۰ میشه قابل مشاهدست.

مثل فایلی که شما دارید دانلودش می‌کنید. تا ۹۰ درصد و ۹۹ درصد، فقط یه عدده ولی وقتی ۱۰۰ میشه می‌تونید فایل رو باز کنید و ببینیدش. هدف‌های کلی من توی زندگی هم به این شکل هستن. کم‌کم دارن در مسیرشون قدم برمی‌دارم تا سال‌های پیش‌رو زندگی بهشون برسم.

با اینکه در حال حاضر جز کسایی هستم که از کتاب‌های رشد فردی -و روانشناسی موفقیت!- بدش میاد و مخالف این سبک کتاب‌هاست (که بعدا حتما توی بلاگ بهشون اشاره می‌کنم)، اما باید اعتراف کنم این نگاهی که همه‌چیز در درازمدت به نتیجه میرسه رو از کتاب اثر مرکب نوشته‌ی دارن هاردی یاد گرفتم. فکر کنم اولین مواجهه‌ی من با این کتاب در هفده سالگی بود (وقتی برای کنکور آماده می‌شدم) و اون موقع نسخه الکترونیک اون رو از فیدیبو خوندم. نزدیک به یک‌ سال بعد یه بار دیگه خوندم و اون موقع تاثیر برام داشت. بعدها بازم خوندمش! که البته نه برای یادگیری مطالب غنی اون! بلکه برای نوشتن یه بررسی برای کتاب.

از ۱۸ سالگی یعنی وقتی که اون زنجیری که به مغزت و مدرسه زندن رو باز می‌کنن و می‌تونی راحت فکر کنی و برنامه‌ریزی واقعی برای زندگیت انجام بدی، من چندین تغییر بزرگ داشتم. و هنوز هم دارم تغییر می‌کنم. تغییراتی جدی و اساسی که حتی طرز فکر و نگرش من رو در مورد خیلی چیزا تغییر داده.

من خیلی سخت تغییر می‌کنم چون عقایدم رو الکی بدست نمیارم و روشون کار کردم و بهشون رسیدم. این باعث میشه تغییر سخت باشه. ولی وقتی جلو میرم و بیشتر در مورد چیزهای مختلفی که بهشون علاقه‌ دارم، میخونم و گوش میدم و می‌بینم، انگار یه درهایی توی مغزم باز میشه.. نه بیشتر انگار یه پرده‌هایی بالا میره و یه چیزهای جدیدی رو میبینم. که اینا مقدمات تغییرات من رو فراهم می‌کنن.

انسان صادق در یک روز به چهل حال درآید

منافق چهل سال در یک حال بماند

-نسخه شعریِ نثر جنید بغدادی

از بابت تغییراتی که می‌کنم خیلی خوشحالم. دارم یاد می‌گیرم و هر روز واقعا جلو میرم. این رو کاملا حس می‌کنم.

بعدا بیشتر در مورد تغییراتی که داشتم، کارهایی که می‌کنم و چیزهایی که مورد علاقه‌ام هستن، توی این وبلاگ می‌نویسم. همون‌طور که گفتم این هم جزیی از همون نگاه بلندمدت هست، می‌نویسم و تمرین می‌کنم و اهمیتی هم نداره که الان توی این زمان و این سن چه اشکالات و غلط‌هایی داره. اتفاقا دارم می‌نویسم و منتشر می‌کنم و ثبت می‌کنم که بمونه تا روزی بتونم دقیق و مستند، روند تغییرات خودم رو -توی همه‌چیز- بررسی کنم.

دو نکته‌ی پایانی هم لازمه که توی این اولین پست بهشون اشاره کنم:

اول اینکه من روی حریم خصوصی خیلی حساسم. و این باعث میشه طبیعتا من خیلی از چیزها رو به‌صورت عمومی منتشر نکنم. خیلی‌ها نمیگن این رو ولی من خواستم بهش اشاره کنم که ممکنه بخش‌هایی از چیزهایی که تو ذهنم هست و بهشون فکر می‌کنم رو -به‌دلیل اینکه فکر می‌کنم مسایل شخصی من هستن- منتشر نکنم و چیزی ازشون ننویسم. شما به‌عنوان خواننده همیشه باید بدونید که کسی که داری چیزی رو مینویسه یا به صورت کلی محتوایی رو تولید میکنه، اون بخشی که مدنظر خودش هست رو داره نشون میده نه همه چیزی که واقعا وجود داره. به‌هر حال به حریم خصوصی الان اعتقاد دارم، شاید هم روزی نداشته باشم!

دومین مورد هم در مورد محتوای این بلاگ شخصی هست. من دوست دارم در مورد چیزهای مورد علاقه‌ام و موضوعاتی که بهشون فکر می‌کنم و تحقیق می‌کنم بنویسم. به همین خاطر ممکنه خیلی موضوعات منسجم نباشن و پراکنده منتشر بشن.

موضوعاتی که من دنبال می‌کنم: (شامل علاقه‌مندی‌ها و موضوعاتی که درموردشون دارم یاد می‌گیرم)

  • داستان، رمان و نویسندگی
  • فلسفه‌ علم
  • اگزیستانسیالیسم
  • نجوم و کیهان‌شناسی
  • بازاریابی
  • سینما
  • تاریخ
  • MBA
  • موسیقی رامشتاین!
  • (به‌تازگی) شعر

سعی می‌کنم توی وبلاگ‌نویسی منظم باشم.

مرسی که خوندید، خیلی خیلی خوشحال میشم که کامنت بزارید.

اشتراک در
اطلاع از
guest

12 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خاکستری
3 سال قبل

سلام
خوشحالم تونستی پست شروع رو بزنی و به جمع بلاگرای دلنوشتی (شاید غیر مارکتری!) برگردی
موضوعاتی که انتخاب کردی جالبن و البته نوشتن درباره اشون سخت اما خب قلم خوبی داری و منتطر پست های دیگه ات هستیم

فرخنده
فرخنده
3 سال قبل

سلام
اولین نوشته یا بهتر بگم دومین تجربه ات در وبلاگ نویسی رو خوندم از به اشتراک گذاشتن موضوعات مورد علاقه ات با دیگران استقبال میکنم و پیگیر ادامه ماجراهای نویسندگی ات هستم .امیدوارم روزنه ای که امروز برای معرفی خودت به ما شروع کردی به عرصه ای برای اضافه کردن شخصیت ها و افراد جدید به دنیای پیش روی ما تبدیل گردد. موفق باشی

معصومه
معصومه
3 سال قبل

سلام، خیلی خوبه که تمرین نوشتن رو اینجوری شروع کردی و از خونده شدنش توسط دیگران نمیترسی✌
من هم امسال پادکستم رو شروع کردم و امیدوار بودم بتونم سایت شخصیم رو هم راه اندازی کنم ولی هنوز ترس خونده شدنه هست.
موفق باشی✌

معصومه
معصومه
3 سال قبل

پادکست قصه شهر
از اردیبهشت شروع کردیم 😅

کاوان بزماورد
کاوان بزماورد
3 سال قبل

سلام
من در این تاریخ به سایت شما آمدم و دیدگاه و هدف شما رو دنبال می کنم و اینکه موفق باشین

یلدا امینی
یلدا امینی
3 سال قبل

سلام! خیلی جالبه برام که از سن کم به این درک عمیق رسیدین. منم ۱۸ سالمه و به دیجیتال مارکتینگ علاقه دارم فعلا مجبورم بخاطر کنکور امسال کنارش بذارم تا بعداً کاری انجام بدم. محتوای سایت و همین طور پادکست عالیه، امیدوارم موفق باشین!