Category: یادداشت‌ها

بلاگ دلم برات تنگ شده بود.

همه‌ی ما از یک سری چیزها می‌ترسیم. از اینکه بهشون برخوریم یا گرفتارشون بشیم ترس داریم. هر روز که بزرگ‌تر از قبل می‌شیم، به ترس‌هامون

تازه اولاشه؟ تلفات واسه وسطاشه؟

هیچ‌کس رپر قدیمی توی آهنگ انجام وظیفه‌ یه جا میگه: «تازه اولاشه، تلفات واسه وسطاشه» چندین بار موقع حرف زدن با دوستام از این تیکه

آنچه گذشت.

یه تغییر بزرگ روی برنامه‌های اصلی، کلی تغییر کوچک جدید رو ایجاد کرد. کلی تغییری که برای اتفاق افتادن نیاز به انتخاب کردن، فکر کردن

راحت‌نویسی!

آخر تیر سال گذشته که می‌خواستم این وبلاگ رو راه بندازم برای خودم برنامه‌ریزی کرده بودم که مثلا در این موضوعات و این چیزا یادداشت

همیشه اون آدم خوبه نیستیم.

خیلی وقتا پیش‌فرض ذهن من این بوده که: من که آدم خوبی‌ام. یعنی من اونی نیستم که دروغ بگم، کار بدی انجام بدم، قوانین رو رعایت